یک جوان شایسته چه ویژگی ها و اوصافی باید داشته باشد؟ به تعبیر دیگر جوان مطلوب کیست؟ در این مورد آداب و خصلت های فراوانی مطرح است که یک جوان مطلوب و شایسته آنها را باید دارا باشد، از جمله این خصلت ها صالح بودن است. در غررالحکم جلد 2 صفحه 575 آمده است: “الولد و الصالح اجمل الذکرین” فرزند صالح و شایسته زیباترین یادآوری از دو بخش یادآوری های انسان است. یعنی کارها و اعمال انسان یک یادگار خیر و فرزند صالح یادگار خیر دیگری است که از دیگری زیباتر است. پس باید جوانان و فرزندانی صالح تربیت کرد و از خود به یادگار گذاشت.
ناصح بودن
دومین خصلت ناصح بودن است. جوان علی رغم شور و احساس، زور بازو و غرور اگر پیرو احساس و هوس نباشد و در پی شر و بدی نگردد برعکس به دنبال خیر و خوبی، خیرخواه و ناصح باشد، بسیار مطلوب و پسندیده است. حضرت علی(علیه السلام) محمدبن ابی بکر را چنین توصیف می کند: “فعندالله نحتسبه ولدا ناصحا” (نهج البلاغه نامه 35.)
مصیبت شهادت محمدبن ابی بکر را که فرزندی ناصح و خیرخواه بود را به حساب خدا می گذارم. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: “خیر شبابکم من تشبه بکهو لکم”.(میزان الحکم ج 5 ص 6) یعنی بهترین جوان هایتان آنانند که به پیران شبیه باشند. مقصود از شباهت جوانان به پیران آن است که پختگی و خیرخواهی و مسلط بودن بر هوس ها و احساسات را که در پیران است دارا باشند؛ اگر جوانی این چنین باشد پس شبیه افراد مسن خواهد بود. از جمله ویژگی بزرگسالان آن است که دنبال خیر و صلاح هستند، در پی خواسته های احساسی و شهوانی نیستند. یعنی آنان ناصح هستند، اگر جوانی ناصح باشد شبیه پیر است و پسندیده است. چنانچه اگر پیری دنبال شر و احساسات و شهوات باشد مذموم و ناپسند است. در میزان الحکم جلد 5 آمده است “و شرکهو لکم من تشبه شبابکم”، یعنی پیران بد کسانی هستند که شبیه جوانان می باشند.
سومین خصلت جوان شایسته مطیع پدر بودن است. حضرت علی (علیه السلام) اطاعت پدر را حق پدر بر فرزند می داند و می فرمایند: “فحق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شی الاخی معصیه الله سبحانه” (نهج البلاغه حکمت 399.) یعنی حق پدر بر فرزند آن است که در هر کاری جز معصیت پروردگار از پدر اطاعت کند.
چهارمین خصلت احترام گذاشتن به بزرگترهاست. نوجوانان و جوانان باید بزرگترها را تعظیم و تکریم کنند و احترام آنان را رعایت کنند. امام علی (علیه السلام) در بیان فساد زمان خود چند ویژگی را برمی شمارد. از جمله می فرمایند: “لایعظم صغیرهم کبیرهم” (نهج البلاغه خطبه 233.) یعنی کوچکترهایشان بزرگسالها را احترام نمی کنند.
پنجمین خصلت عمل به آئین جوانمردان است. در متون دینی و روایات، فتوت و جوانمردی از ویژگی های مثبت شمرده شده است. در تعریف آن به نکات برجسته اخلاقی اشاره شده است. حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: بعدالمرء عن الدینه فتوه”. (غررالحکم ج 2 ص 268) یعنی دوری انسان از پستی و صفت های پست، جوانمردی است و دیگر آنکه “نظام الفتوه الحتمال عترات الاخوان و حسن تعهد الجیران”(همان) یعنی آئین جوانمردی به تحمل کردن لغزش های برادران و رسیدگی خوب به همسایگان است. از طرفی دیگر کلمه فتوه از فتی به معنی جوان است. در فارسی هم کلمه جوانمردی بدان اطلاق می شود. این نکته ادبی گویای آن است که ویژگی جوانمردی با جوان بیشتر تناسب دارد، در اصل جوانان باید آراسته به این خصلت برجسته اخلاقی یعنی جوانمردی و فتوت و ویژگی های آن باشند.
اما در عین حال بعضی از ویژگی های رفتاری برای جوانان چهره منفی و ناشایست به تصویر می کشد که جوانان و نوجوانان باید از آن دوری کنند. از جمله آن ویژگی ها می توان موارد زیر را نام برد.
اولین خصلت پرخاشگری و ستیزه جویی است. حضرت علی (علیه السلام) در بیان آثار منفی فتنه بنی امیه به این نکته اشاره دارد که فرزند در دوره فتنه پرخاشگر، دشمن، ستیزه جو و خشونت کردار می شود: “فاذا کان ذلک کان الولد غیظا” (نهج البلاغه خطبه 108.) یعنی وقتی آن زمان برسد که باطل موضع گرفته و... پس فرزند دشمن و پرخاشگر می شود. از ابعاد منفی فتنه همین است که نسل جوان را تباه و در برابر پدر عاصی و دشمن و ستیزه جو می سازد.
دومین خصلت ناپسند بداخلاقی است. از ویژگی های منفی برای جوانان بداخلاقی است. حضرت علی (علیه السلام) آنگاه که از فساد زمان خویش گله می کند می فرماید:“فتاهم عارم” (نهج البلاغه خطبه 233) جوانشان بداخلاق است.
عارم یعنی سختی و دشواری و شدت و به کسی گفته می شود که برخوردش تند و آزاردهنده و اخلاقش خشن و بد است. فرق این دو خصلت منفی (غیضا و عارم) در آن است که اولی به معنی آن است که از انسان به دیگران ناراحتی برسد. اما دومی اعم از آن است که موجب رسیدن یک امر نامطلوب به دیگری باشد یا نباشد و صرفا به معنی تند و بداخلاق بودن است. شاید فرقشان در این باشد که اولی در مقابل پدر است و دومی در مقابل هر فرد دیگر خواه پدر یا غیر آن باشد. هرچند این صفات برای بزرگسالان نیز ناپسند است، آنان همانند جوانان باید از این ویژگی های منفی دور باشند.
اما با توجه به زمینه های مستعد جسمانی و روانی جوانان توصیه به دور بودن از این خصایص ناپسند و زشت برای آنان روشن می شود. نافرمانی در مقابل پدر و مادر خصلت منفی و ناپسند دیگر جوانان است. جوان نه تنها باید در مقابل پدر و مادر نافرمان نباشد بلکه باید کاملا رام و خاضع و فرمان بردار باشد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “شرالاولاد العاق”. (غررالحکم ج 2 ص 576) یعنی بدترین فرزندان، اولاد نافرمان است. با توجه به اینکه توصیه های اخلاق به فرزندان تحت عنوان اولاد بیشتر در سنین جوانی است، می توان از واژه اولاد و کاربرد آن در تعابیر و تعالیم اخلاقی در بحث از جوانان سود جست. امام (علیه السلام) می فرمایند: “ولد عقوق محنه و شوم” (همان.) یعنی فرزند نافرمان موجب محنت است و شوم و نحس است
خصلت ناپسند دیگری که بر ترک آن از سوی جوانان تأکید شده دوری از پدر و مادر است. گاهی بعضی فرزندان وجود پدر و مادر خود را ننگ دانسته و از آنان دوری می کنند، بویژه اگر پدر و مادر بی سواد باشند و یا ظاهر مرتب و آراسته نداشته باشند. این صفت بسیار زشت و نادرست و ضداخلاق اسلامی است. هر جوان باید به پدر و مادرش به هر کیفیت که هستند افتخار کند و با آنان نزدیک و همدم و مانوس باشد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: من استنکف من ابویه فقد خالف الرشد”. (همان) یعنی کسی که از پدر و مادر خود استنکاف دارد و آنان را ننگ خود داند از رشد و راه درست به در رفته است. گاه جوانان و فرزندان رفتاری را در پیش می گیرند که شرف و آبروی خانوادگی را از بین می برند و مایه ننگ و عار دودمان خود خواهند بود و بزرگترهایشان آرزو می کنند که ای کاش چنین فرزندی نداشتیم. لذا مایه ننگ و عار گذشتگان بودن،
خصلت ناپسند دیگری است که جوانان را تهدید می کند. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “ولد السوء یعدالسلف و یفسد الخلف” (همان.) یعنی فرزند بد موجب عار و ننگ گذشتگان و تباهی آیندگان است و نیز فرموده اند: “ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف”. (همان) فرزند بد شرف را ویران سازد و گذشتگان را عیبناک می کند. در پایان بر این نکته تاکید می کنیم که اولیای بزرگوار نسبت به جوانان و فرزندان خویش مسئولند، باید آنان را درست درک کنند و متناسب با روحیات و نیازها و استعدادهایشان به تعلیم و تربیت آنان مبادرت ورزند